روابط عمومی دقیقاً همان چیزی است که از معنای خود کلمه پیداست یعنی روابط با عموم مردم. چرا که انسانها هرگز نمی توانند در انزوا زندگی کنند. البته موضوع روابط عمومی در سازمان ها، عملکرد مدیریتی است که به سازمان کمک میکند به صورتی مؤثر در حوزه عملیاتی و جهانی به رقابت برخیزند. بنابراین حوزه روابط عمومی بسیار فراتر از اطلاع رسانی است.
ادوارد برنیز که از پیشگامان روابط عمومی است، به خاطر اینکه از واژه روابط عمومی با بی دقتی استفاده میشود گله مند است. برخی از مردم فکر میکنند که این حرفه فقط در مورد مهارتهای برقراری روابط خوشایند گفت وگو و داشتن لبخندی زیبا بر لب است تا افراد احساس لذت بخشی داشته باشند اما واقعیت این است که روابط عمومی بسیار فراتر از مهارتهایی با تأثیر متقابل و خوب است. برای بسیاری، مفهوم روابط عمومی و رابطه با مردم در حول و حوش موضوعات زیر است:
روابط عمومی = تبلیغات
روابط عمومی = نمایندگی مطبوعات
روابط عمومی = ارتقای فروش
روابط عمومی = اطلاع رسانی
همه اینها فقط بخشی از آن چیزی است که روابط عمومی از آن تشکیل می شود. دانش در سراسر جهان رو به رشد است و باید از تمام جنبه های این عملکرد آگاه بود. گرایش جدیدی وجود دارد که در آن موقعیت روابط عمومی را برحسب شهرت سازمان مینگرند و تصور برخی این است که روابط عمومی مدیریت شهرت است. عوامل روابط عمومی مسؤول برقراری ارتباط با بطن یک سازمان و سهام داران اصلی آن هستند. در زمینه بازاریابی این دانش شامل اطلاع رسانی در مورد محصولات و فن آوری و همین طور ارزشهای سهام سازمان می شود، لذا روابط عمومی عملکردی راهبردی است که در بالاترین رده به مدیریت مربوط میشود و ابزارهای تاکتیکی را برای اجرای راهبردهای تعریف شده به کار می گیرد.
هیچ تعریف قطعی برای روابط عمومی وجود ندارد. هر کتاب و مقاله ای که در این زمینه نوشته شده است فهرستی از این تعاریف به دست میدهد و به تعاریف موجود می افزاید. فقط کافی است بگوییم که هدف؛ حرکت از تعاریفی است که شامل ترغیب می شوند و به سوی ارتباطی دو طرفه پیش می رود.
خوشبختانه در شرکت سنوپارس فرصتی ایجاد شد که در این عصر جهانی شدن تغییری ایجاد کنیم و در مورد روابط عمومی به صورتی جدی آینده نگری و بعبارتی آینده سازی داشته باشیم. ما كار خود را با ارتباطات داخلي آغاز نمودیم ، زيرا آن را مبنايي براي روش عملي كار روابط عمومي كه اغلب به دست فراموشي سپرده مي شود تلقي مي كنيم. آگاهی از نحو ة كار واحدهای سازمان به ما كمك می کند كه در درون آن ارتباطات بین واحدی مؤثرتري برقرار كنيم و قابلیت واحدها و افکار و تجربه همکاران را بهتر و بیشتر منعکس سازیم.
بر این مبنا ما معتقدیم که در نهایت بين روابط عمومي و مشتر ي نوعي ارتباط ويژه داخلي صورت مي گيرد. ما اين رابطه را به اين دليل ارتباط داخلي مي ناميم كه بنگاه و مشتري بايد به عنوان شريك به نحو دلخواهي همفكر ي و همكاري كنند و این مشارکت و همراهی تمامی واحدهای سازمانی را می طلبد. در گام بعدی به سمت سیاست های برنامه ریزی برای بهبود روابط حرکت نموده و نهایتا به اجرای سیاست ها می پردازیم.